| ||
|
از مهمترین اصولی که افراد و هر جامعه ای باید سرلوحه کار خویش قرار دهند,پرهیزاز هرگونه افراط و تفریط است.زیاده روی در امور مشکلات خاصی را به همراه دارد,هم چنان که کوتاهی در انجام کارها نیز نامطلوب و مضر است.اعتدال و میانه روی در هر کاری لازم است در خوردن و پوشیدن,رفتار-گفتار و پندار,تولید و مصرف,کوشش و فعالیت در امور زندگی,تفریح و استراحت و...
در عالم عمل ارسطو و افلاطون هردو معتقدند که هدف و غایت سلوک و رفتار هرکسی خوشبختی است و راه به دست آوردن آن "اعتدال و میانه روی" است که ارسطو آن را به "وسیله طلایی" تعبیر می کند.
وقتی خطری پیش می آید ما به سه طریق با آن مواجه می شویم:یا افراط می کنیم و بی باکانه به پیشواز آن می رویم یا تفریط می کنیم و با بزدلی از برابر آن می گریزیم و یا حد اعتدال را نگه می داریم و شجاعانه با آن روبرو می شویم.در هر وضعی این سه حالت وجود دارد,یعنی حالت افراط,حالت تفریط و حدواسط.به این ترتیب راستگویی حدواسط چاپلوسی و بدگویی,بخشندگی حدواسط میان اسراف و بخل و مناعت حدواسط میان خودستایی و خود خوار داشتن است.
اما چگوته می توانیم حدواسط یا راه میانه و معتدل را انتخاب کرد؟ازطریق تعلیم و تربیت مناسب.یک انسان خوب کسی است که هم افعال خوب و هم اندیشه های زیبا داشته باشد.در اینجا هم ارسطو و افلاطون هم عقیده اند.هر دو تاکید می کنند که بدبختی نتیجه سوعمل است و سوعمل به نوبه خود از نادانی و جهل ناشی می شود.ولی خوشبختی نتیجه عمل و رفتار درست است و رفتار درست حاصل دانایی است.سقراط می گفت:"خود را بشناس و آنگاه قادر خواهی بود که خویشتن را با عالمی سازگار سازی".
امروزه در علوم مختلف پیشرفت های بسیاری حاصل شده است هم در علوم انسانی هم چون روانشناسی,جامعه شناسی,اقتصاد و تاریخ و... و هم در علوم طبیعی فیزیک,شیمی,زیست شناسی و غیرو.فیلسوفان نیز همانند دیگر دانشمندان نظریات متفاوت و مهمی در ارتباط با علم فلسفه مطرح کرده اند.اما ذکر این مسئله مهم است که اگرچه پیشرفت علوم نتیجه گوناگونی آرائ و به وجود آمدن مکاتب متفاوت در همان علم بوده است,ولی باید متذکر شد که هرگز نباید نظریه خود را آخرین و کاملترین نظریه دانست و همچنین نباید با تعصب خاص مطرح شود.مثلا بسیاری از نظریات و مکاتب مهم و متفاوت علم روانشناسی را باید مکمل هم دانست,نه اینکه مخالف و در مقابل هم قرار داده شوند چراکه هریک بخشی از واقعیت را مطرح می کنند.
اهمیت دادن مطلق و صرف به فرد که دیگر جایی برای جمع نباشد هم نادرست است.به همین ترتیب طرفداری صرف از گروه یا جمعی خاص نیز اشتباه است.باید به فرد و جمع تواما اهمیت داده شود.
بنابراین در علوم انسانی و طبیعی هم باید حدواسط را رعایت کرد و تابع سیستم های باز بود نه سیستم های بسته.باید روشی را انتخاب کرد که بهترین شیوه را را در شرایط زمانی و مکانی داراست و ازطرفی اجازه نگرش مجدد جهت بازنگری و انتقاد را نیز می دهد.در چنین سیستمی است که انتقادات صحیح را که درحقیقت اهمیت دادن به تفکر دیگران می باشد و عاملی مهم جهت رشد و توسعه علوم محسوب می شود به دلیل انعطاف پذیر بودن قبول می کند. نظرات شما عزیزان: [ 20 / 10 / 1392برچسب:اعتدال در زندگی, ] [ 21:41 ] [ ا.امینیان ]
|
|
تمام حقوق متعلق به وبلاگ پیام مهر بوده و کپی برداری با ذکر منبع مجاز است |